فاطمه در خانه مامان جون
البته فاطمه بیشتر طول هفته خونه مامان جونش(مامان خودم) یاهمون مامان موون به زبون خودش است . ولی سوژه آخر هفته چون خونه مامان جون بودیم از اونجا تهیه شد وقتی خاله زهرا موهای دخملمو خوشگل وموشگل کرد چون فاطمه خیلی سخت میزاره کسی به موهاش نزدیک بشه من که همیشه به یه برس کشیدن اکتفا میکنم ولی خاله زهرا همیشه از پسه دخملی برمیاد نمایی از پشت سر فاطمه نمایی از فاطمه در آینه لطفا بیا ادامه مطالب فاطمه انگشتر به دست فاطمه عینک به چشــم(فدای چشمات بشه مادر الهی که هیچ وقت عینک نزنی) فاطمه وقتی رفت جای کشو توی کمد در نمایی نزدیک ...
وقتی فاطمه ....
این ادامه سوژه خونه مامان جونه (پست قبلی) .همیشه موقع پوست گرفتنه میوه بخصوص نارنگی فاطمه اولش شروع میکرد پوست میگرفت ولی یه جاهایی که ناخناش اذیت میشد میداد دست من ولی این سری هرچی گفتم مامان بده من پوست بگیرم برات گفت نه نه من یعنی خودش الهی مامان فدات شه نفسم دخملی خسته شد ولی بازم حاضر نبود بده به من ایناهم پوسته هایی که کنده شدن باباش پیشش نشسته بود به اون داد. من بهش گفتم فاطمه پس مامانی چی به منم نارنگی داد نوش جونت عزیزم ...
قرار وبلاگی
(فاطمه وپریسا جونم در شب هشتم محرم) شب هشتم محرم موفق شدم با مامان پریسا جون قرار بزارم توی هیئت، فاطمه از دیدن دوست وبلاگیش کلی خوشحال شد شام غریبان، مسجد جوادالائمه بامامان پریسا جون و مامان علی جون قرار گذاشتیم از دیدن هر دوشون وبچه های ماهشون خیلی خوشحال شدم علی آقا خوشتیپ اینجا هم هر کدوم مشغول یه کاری هستند علی جون که حواسش مرتب به شمعها بود که خاموش نشن ،پریساجون با موبایل مامانش بازی میکرد ، فاطمه هم با جاکبریتی بازی میکرد مامان پریسا جون زحمت کشیده بود یه حلوای خیلی خوشمزه درست کرده بود که نتونستم عکس بگیرم ازش .ممنون مریم جونم ...
فاطمه گلی 26 ماهه شد
دخمل گلم امروز 26 ماهه شد ماشااله توی این ماه پیشرفت زیادی داشت خدارو شکر گرفتن از شیشه شیر که واقعا پروژه سختی بود وهست چون هنوزم شبها باید روی دوشم بخوابه ومن همینطور تاب بخورم که خوابش ببره تاهم خوابش ببره بیام بزارمش سر جاش باز میگه بگل بگل(بغل بغل) فدای دخملم بشم که دیگه جمله براحتی میگه (البته جمله های دو کلمه یا بعضی وقتا سه کلمه ای) جمله ای که این روزها خیلی بکار میبره وخیـــــــــــــــــلی شیرین میگه مثلا بهش میگم فاطمه نیافتی هااااااااا میگه نه بــابــا نهی کردن رو کاملا متوجه میشه وقتی سرما خورده بود بستنی میخواست(عاشق بستنی لواشکی دخملم) بهش م...
مادر ودختر
بیاد علی اصغر حسین (ع)
فاطمه، یه دونه داییش محمدجونم، یه هیئت داره که مخصوص نوجوانهاست من که هرچی از امام حسین توی هیئتش خواستم بهم داده ازجمله وجود فاطمه نازنینم فاطمه عزیزم ،با طبلی که دایی براش خریده. ممنون داداش گلم سلام بر آن شیرخوار تشنه لب ...
فاطمه وخانه سازی
روز جمعه، فاطمه هوس خانه سازی کرد این مکعبهایی که در حال سقوط هستن توسط دخملی گذاشته شده اونایی که محکم ومرتبن بنده گذاشتم اگر موهای دخملم ژولیده است به بزرگی خودتون ببخشید آخه تازه از حمام درآمده ...
یاحسین شهید(ع)
چه کوتاه است فاصله ظهر غدیر تا ظهر عاشورا ،روز بالارفتن دست علی (ع) تا روز بالا رفتن سر حسین (ع). ***************** بر گلستان ولایت تاختند،غنچه را با لاله پرپر ساختند غنچه زیر خار وخس افتاده بود باغبان هم از نفس افتاده بود ظلم وطغیان وجنایت زاده شد این چنین مزد رسالت داده شد. فرارسیدن ایام پرپر شدن گل های گلستان فاطمه (س) تسلیت باد. ...
فاطمه ورزشکار
اول اینکه این کیک دیشب توسط یه دونه خواهرم زهرا جون (به مناسبت سالگرد ازدواج وتولدم )بصورت غافلگیرانه تهیه شد ممنونم خواهر نازنینم فدای دخترم بشم که داره میله رو میگیره خوشحالی پدر ودخمل پس از انجام بارفیکس ( موقعی که باباش رهاش کرد وقشنگ دستاشو گرفته بود به دلیل هیجان نتونستم عکس درست وحسابی بگیرم ) ...