فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

فاطمه نفس مامان♥♥♥

حالم خوبه باتو عزیزدلم

عید شما مبارک

      خداوندا ، نمیدانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما برای دوستان من عطا فرما : هزار و سیصد امید هزار و سیصد و نود بهروزی هزار و سیصد و نود و سه لبخند زیبا سال نو بر شما دوست عزیزم مبارک باد ...
28 اسفند 1392

استقبال وخیلی چیزهای دیگه

بلاخره مسافرامون بسلامتی آمدن وماخیلی خوشحال شدیم تو این مدتی که مامان اینا نبودن تنها مونس دایی محمدمابودیم ، یه روز که دایی جون خونه مابودبرا دخملی سفارش تراشه های الماس دادومارو کلی خوشحال کرد آخه خودم قصد داشتم براش بگیرم عکس بالا : فاطمه ویه دونه داییش فاطمه درحال وارسی هدیـــــــــــــــــه دایی محمد متشــــــــــــــــکرم آموزش رو شروع کردیم برا دخملی البته کتاب اولشو تقریبا باهاش کار کرده بودم ولی حالا به ترتیب شروع کردیم  جهت دیدن استقبال از مسافران لطفاًبفرمائید ادامه مطلب آماده برای استقبال از مسافران پنج شنبه  92/12/22 تولد خاله زهرا (یه دونه خا...
25 اسفند 1392

سالگرد ازدواج وروز تولد

    این پست صرفا جهت بالابردن روحیه بنده است وهیچ ربطی به دخملم نداره                                                                       11آبان ششمین سالگرد ازدواجم و 12آبان سالروز تولدم را به اطلاع دوستان عزیزم میرسانم. به همسر مهربانم تبریک...
24 اسفند 1392

بدرقه

وقتی یه روز تعطیل صبح زود از خواب بیدار شی از یه طرف دلتنگی برای خانوادت که شب قبل بدرقشون کردی وراهی کربلا شدن واز یه طرف استرس خونه تکونی که هیچ کار نکردی دیگه حسابی خواب رو از سرت میندازه.انقدرتندتند کارهامو کرده بودم که وقتی ناهارم تقریبا آماده بود نگاه به ساعت کردم دیدم ساعت تازه ٩است   اینم ناهارما نگاه به قیافش نکنید خوشمزه شده خلاصه اینکه خاله زهرا ومامان جون وآقاجون راهی کربلا شدن ماهم حسابی دلتنگشونیم. ایشااله که همه مسافراسلامت برگردن آمین جمعه هفته پیش با مامان جون اینها وعموی بنده رفته بودیم پارک بازم فاطمه پا تو کفش بزرگترهاکرد   بعد رفت مزاحم خواب بعد از ناها...
18 اسفند 1392

فاطمه پروانه میشود

  دختر عمه اینجانب که از اصفهان آمده بود مهمون خونه آقاجون فاطمه بود، لطف کردن وصورت دخملم رو نقاشی کردن هاجر جون ممنونم قربون ژستت برم البته امکاناتش کم بود دیگه با حداقل امکانات پروانمون کشیده شد. ...
6 اسفند 1392

دوباره قراروبلاگی

پنج شنبه مامان پریساجون بهمون خبر داد که یکی از مامانهای وبلاگی (مامان فرنیای عزیز)مهمون شهرمونه ..ماهم که مهمون نواااااز .خلاصه رفتیم پارک و فرنیای نازنین رو بهمراه مامانش دیدیم همچنین مامان علی خوشتیپ بهمراه علی آقا که معرف حضور اکثر مامانا هست ومریم جونم مامان پریسای نازنین که ایشون هم از پیشکسوتان نی نی وبلاگ هستن.خیلی از دیدن همشون خوشحال شدم .   فاطمه ،پریسا و فرنیا   فاطمه داره از سمبوسه های خوشمزه مامان علی خوشتیپ میخوره   علی آقا که اصلا اجازه نمیداد ازش عکس بگیریم اینجاهم تو استخر توپ منو هدف قرار داده     فاطمه ،علی و پریسا   ...
27 بهمن 1392

یک دو سه

لطفا بفرمایید ادامه مطالب دخترم یک ،دو ،سه روباانگشتاش هم نشون میده هم تلفظ میکنه البته اینجا فقط 3رونشون داده اینم یه روز از توی اسباب بازیهاش آورد گفت مامان این دو وقتی DVDاز دست دخملی جمع شده باشه ولپ تاپ به دورترین وبلندترین نقطه خونه منتقل شده باشه فاطمه باب اسفنجی رو از کامپیوتر میبینه از نمایی دیگر وقتی بلوز بابارو میپوشه از نمایی دیگر دخترم شلوارشو پوشیده یه پاچه اضافه آورده بفرما پیتزااااااااا عکس از قلم افتاده از سفر دزفول دختر عمه بابایی و فاطمه ماراهپیمایی نرفتیم ولی راهپیمایی امد خونمون(البته خونه مامان جون) ...
27 بهمن 1392