فاطمه خانم کمک مامان میکند
به روز ظهر وقتی من درگیر کارهای ناهاربودم وفاطمه خانم خیلی دوست
داشت که بطری نوشابه رو ببره منم دوتا لیوان دادم دستش گفتم ایناروببر ولی
همچنان اصرارکه بطری رو هم ببره منم بطری رو دادم دستش .دوباره دیدم هی
به یه چیزی اشاره میکنه ومیگه آباده آباده وقتی متوجه اشارش شدم دیدم به
فنجان خودش که معمولا توش بهش آب میدم اشاره میکنه ومیگه لیوان خودمم
بده ببرم .خلاصه این همه وسایل رو دخترم یک متری باخودش حمل
کرد.
(راستی میبینی لیوانهامون هم از ترس فاطمه خانم پلاستیکی ولاکی هستن)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی