فاطمه در لباس 9 ماهگی
دختر قشنگم این لباسو مامان جون وقتی هنوز به دنیا نیامده بودی بعنوان
سیسمونی برات گرفت 9ماهگی یادمه این لباسو برای تولد عمو
امیرحسین وچند جای دیگه پوشیدی ولی بعداز اون چون یه کوچولو
قد کشیدی به نظرم برات تنگ شده بود ولی چهارشنبه که افطاری
داشتیم وقتی بردمت پای کمدت لباساتو عوض کنم اصرار پشت اصرار
که اینو تنم کن منم تنت کردم دیدم اندازته فقط زیر کتفات تنگ شده بود .
اینقدر ذوق میکردی ولباستو نشون دایی وخاله ومامان جون میدادی
کلی هم باهاش رقصیدی
درحال رقصیدن وذوق کردن برای آنه(خاله زهرا)
فرداش هم که میخواستیم بریم خونه اون مامان جون بازم اصرارکردی
که همون پیراهنو تنت کنم.اینجاهم سوار براسب خودتو برای
آقاجون لووس میکنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی