فاطمه نفس مامان♥♥♥

      عیــــــــدفطـرمبارک           اینم دعای من برای دوستای گلم پروردگارا: یک ذ هن آرام... یک تن سالم... یک خواب شیرین... یک خیال راحت یک روزقشنگ.... یک خبرخوش.... یک خوشی ازته دل... نصیب دوستانم کن...آمیــــــــــــــن   ...

  دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع) ، یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)     وقتی که شکافت فرق او در محراب، گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)       شهادت مولای متقیان علی (ع) تسلیت باد     ...

دیشب بلاخره مسابقه نی نی وبلاگ تمام شد. فاطمه من با136رای... نفر166شد .....البته ازبین700شرکت کننده هرچندجزنفرات.برنده نبودچون من.دیگه وسطای مسابقه کم.آوردم ولی ازهمه کسایی که گفته یانگفته به دخملم رای دان تشکر میکنم ومیگم که هرنی نیی برای پدر مادرش برندس ازهمینجابه دوستای عزیز دخترم که جزنفرات برنده بودن تبریک میگم علیرضاجون نفرچهارم علی آقاخوشتیپ نفریازدهم آلماجون نفربیست وچهارم ایشااله توی تمام مراحل زندگیشون اول وبرنده باشن   ...

پنج شنبه هارو خیلی دوست دارم با دخملم توی خونه کلی بازی ودعوا و... بهش میگم برو نفسم با عروسکت بازی کن .میبینم بطور مسالمت آمیز باعروسکش نشستن رو دوچرخش   کیفشو انداخت رو کولش البته باکمک من فاطمه کجامیری: الیــــــــــــدا   به معنی مسجد باکی میری: بابابوون رفتم لباساشو بزارم توی ماشین لباسشویی، سبد توسط فاطمه به غنمیمت  رفت تلاش فاطمه برای حفظ تعادل و نیافتادن   ...

  خیلی جالبه بجای اینکه ما فاطمه رو سرگرم کنیم فاطمه خانم با اینکاراش مارو سرگرم میکنه خودشو به زور واصرار از مامان جونش جا میده توی این ساک تا ما دنبالش بگردیم بعدم دیگه در نمیاد   حالا فاطمه پیدا شده از توی ساک در نمیاد اصرار که دوباره برم قایم بشم از ما اصرار از فاطمه التماس نه نه نه ...

خاله  بی نوا ظهر از سرکار زودتر ازمن میره خونه  بعد از کلی بازی کردن وسربه سرگذاشتن بادخملم بیهوش میافته ومیخوابه. ظهر چهارشنبه از سرکار که رفتم خونه مامانجون دیدم دخملم در یک حرکت خودجوش وهمیشگی رفت سرجاکفشی ویکی از هزار جفت کفش خالشو پوشید وباهاش آمد توی اتاق خالش وکیفشو برداشت انداخت رو دوشش و درجواب من که گفتم فاطمه کجامیری گفت اره به معنی اداره فاطمه دنبال چی میگردی: بوپ به معنی پول این چیه پول که نیست: نه ددر به معنی دفتر ...

جمعه شب رفتیم پارک ولی به دلیل گرمی هوا دخملم نتونست خیلی بازی کنه برا همینم شنبه که باز تعطیل بود رفتیم سرزمین عجایب تا دخملم حسابی بازی کنه البته بابامجتبی ویه کوچولو منم بازی کردم راستی خاله زهرا هم باهامون آمد خاله زهرا وبابامجی دارن یادت میدن چه جوری بازی کنی   ماشین بازی با خاله زهرا ...