فاطمه وشیشه شیِِِِِِِِِِـــــــــــــــــــــــــــر
سلام دوستای گلم .ببخشید که کم میام پیشتون بعضی از دوستان دلیلشو میدونن آخه فعلا سر کار دسترسی به اینترنت ندارم توی خونه هم تا به کارهای خونه برسم خیلی دیر وقت میشه ومعمولا نمیام شرمنده همه دوستانم هستم
توی یه مرحله از گرفتنی های فاطمه گیر افتادم اساااااااااااااااااااسی.
اونم گرفتن از شیشه شیره. تقریبا 2 ماه پیش دیگه شیر خشک ندادم و شیر پاستوریزه میرختم توی شیشه آخه وابستگیش به شیشه خیلی خیلی خیلی زیاد بود وهست
توی این هفته باز به دلیل سرفه های فراوون فاطمه 2 روز مرخصی گرفتم و بردمش پیش یه دکتر دیگه بعد از معاینه گفت باز پرده گوشش التهاب داره منم بهش گفتم تقریبا یکسال هر بار میبرمش چکاب میگن پرده گوش التهاب داره وقرمزه .نوار گوش هم فراوون گرفتم حتی پارسال دخترم 3تا آمپول سفتریاکسن هم زد الهی بمیرم چه زجری کشید دخترم.بالاخره این خانم دکتره گفت هنوز بهش شیر میدی گفتم بهش شیر پاستوریزه توی شیشه گفت موقع خواب هم بهش شیر میدی گفتم اکثرا فقط موقع خواب میخوره گفت موقع خواب اگر زیر سرش بلند نباشه به پرده گوش فشار میاره وپرده گوش رو اذیت میکنه دیگه بگیرش از شیشه این شد که بنده فعلا پروژه پوشک رو بیخیال شدم والان دومین روزه که بهش شیشه ندادم خیلی خیلی برام دعاکنید بتونم بگیرمش از شیشه آخه موقع خواب بیست دفعه بلند میشه هی میگه شیر مه مه منو میگی ناراحت هی وسوسه میشم برم بهش بدم دوباره بیخیال میشم.امشب به یاد نوزادی هاش به من گفت بزارم روی دوشت تابم بده تا بخوابم حالا خداکنه نصف شب بیدار نشه وگرنه نمیدونم چکارش کنم
این خانم مرغه جریانش مفصله اینکه مامان جون فاطمه (مامان خودم) یه خروس داره که از جوجگی بزرگش کرده والان تقریبا 6 سالشه اسمش تسووو است. (تسوو همکاری نکرد برا گرفتن عکس ایشااله به زودی عکس اونم میزارم)این مرغه خانمشه .تقریبا یک ماه پیش مامانم 2 تا تخم مرغاش رو گذاشت زیرش تا جوجه بشن وفاطمه باهاشون سرگرم بشه ولی متاسفانه تخم ها جوجه نشدن. همسری هم بخاطر اینکه خانم مرغه افسرده نشه رفت دوتا جوجه خرید ومامانم نصف شب گذاشت زیر مرغه .اونم فکر کرد تخم های خودشن جوجه شدن پذیرفتشون آخه میدونید که مرغها به این راحتی هر جوجه ای رو قبول نمیکنن.. حالا فاطمه حسابی باهاشون سرگرمه وکلی ذوقشون رو میکنه البته مرغه اصلا نمیزاره کسی دست به جوجه هاش بزنه
فاطمه ودختر عمش بهار