فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

فاطمه نفس مامان♥♥♥

حالم خوبه باتو عزیزدلم

فاطمه در سبد 2

1392/8/3 4:05
641 بازدید
اشتراک گذاری

 

فاطمه در سبد یک، تقریبا توی خرداد ماه بود که فاطمه خانم وقتی لباساش رو گذاشتم توی ماشین لباسشویی سبد لباسهارو به غنیمت برد.این یکی سبد که مخصوص حمل وسایل برای رفتن به پارک بود بعد از برگشتن از پارک توسط دخملی تصاحب شد .رفت توی سبد هی به من گفت مامانی من ابــــــــــــــــــد یعنی مامانی من رفتم توی سبدبغل

 

تلاش برای بستن در ابــــــــــــــــــــــــد(بقول فاطمه)نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

الهام مامان علیرضا
3 آبان 92 8:25
تو ابد خوش بگذره عزیز خاله
میگم در رو هم ببند راحت باش


ممنون خاله گلی.داشتم میبستم بسته نمیشد

مهدیه ( مادر دختری)
3 آبان 92 8:55
سلام دوست جووووووووووووووووووووون
اینترنتمون وصل شد!!!
عیدتون مبارک
ببخش خیلی وقت بود بهتون سر نزدم و یه عااااااااالمه پست نخونده دارم که باید سر فرصت بیام و بخونم و نظر بدم
فعلا بوس


سلام .به سلامتی .خوشحالم کردی گلی
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
3 آبان 92 22:42
...........|""""""""""""""" " """"""""|\|_
...........|..........*____* ........|||"|""\___
...........|________________ _ |||_|___|)
...........!(@)'(@)""""**!(@ )(@)***!(@)''
به اندازه یه کامیون وبلاگمو با مطالب جدید آپ کردم - بدو بیا


میام عزیزم
مامان آلما
4 آبان 92 9:32
ای دخمل شیطونفدات شم


دیدی خاله حالا من شیطون ترم یاآلما جون.
خدانکنه خاله گلی
مامان تینا و رایان
4 آبان 92 10:54
موش موشک تو ابد جاشده؟ شیطون بلا..بوووس مامانی عیدت هم مبارک


بله موشک ما کوچیکه همه جا،جا میشه .ممنون شادی جونم
مثل هیچکس
5 آبان 92 0:50
خوبی بچه ها اینه که همه جا ،جا میشن


بله دیگه اولم تو دل ماهاااااااااااا
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
5 آبان 92 2:14
سلام برتمام چپ دستهای دنیا

که یکیشم خودمموای راستی دیدی چقدر از هوش و ذکاوتمون تعریف میکنن ولی خدایی هر چی بگن کم گفتن[میکنمقبول داری




بابا چپ دست باهووووووووووووووووش ذکاووووووووت خیلی مخلصیم .بله دیگه مگه الکی چپ دست بودن یه افتخار دیگه



زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
5 آبان 92 2:16
موش بخورتت عسیسم قربون ابد گفتنت


خدا نکنه خاله جونییییییییییی
مامان آلما
5 آبان 92 9:44
خصوصیییییییییییییییییییییییییییییی
مامان آلما
5 آبان 92 14:14
بیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا


آمدددددددددددددددددددددددددددددم
مثل هیچکس
5 آبان 92 23:04
مامانی پس کی میخوای بیای نکنه جغد شدی وتا صبح بیداری ؟؟؟؟؟؟؟خیلی منتظرت شدم نیومدی فاطمه گلی چطوره بهتر شد؟؟؟؟؟؟


ببخش نازنینم دیشب نیومدم الان آمدم تو نیستی باز زود خوابیدییییییییییییییی.خوبه خدارو شکر هنوز سرفه میکنه ولی خیلی خیلی بهتره میام بهت میگم
مامان پریسا
5 آبان 92 23:13
حالا جات راحته ؟ داخل ابد !!!!


خیلی خاله جون .شماهم بفرمایید
مامان سهند و سپهر
6 آبان 92 9:49
عززززززززززيزم ميام با همون سبد ميبرمت دخمل خودم بشي موش موشك


خاله راست میگیییییییییییییییییی
بعد من کلی با سهند وسپهر سرگرم میشم اونوقت شما دیگه مو به سرت نمیمونه
مامان فاطمه کوچولو
6 آبان 92 13:00
سلام زهره جون. دلم برای خودت و خوبیهات و فاطمه ی نازنینم تنگ شده بود و حالا ایشون رو کجا می بینم. توی سبد
روی ماهشو جای من ببوس


سلام عزیزم.ماهم خیلی خیلی دلمون برای شما وفاطمه جونم تنگ شده .دیدی خاله من کجا هاکه نمیرم.شماهم فاطمه گلم رو ببوس
مامان آوا
6 آبان 92 15:48
سلام مامان گلی خوبی عزیزم
فاطمه نازگلم چطوره؟خوبه؟خیلی کم پیداشدینا؟
چه خبر مبرا؟
اوضاع .اخوال چطوره؟


سلام عزیز دلم . خوبیم خدارو شکر.میام پیشتون عزیزم
بابا و مامان محمد طاها
11 آبان 92 7:57
سلام
کوچولوی بامزه
برو داخل درو ببند
تورو بذاریم لای نون بخوریمتتتت
اخه معلومه خیلی بامزه ای

راستی وبلاگ جالبی دارین خدا کوچولوی نازتونو نگه داره ببوسینش


سلام .نه نخورید منووووووووو
ممنون عزیزم