فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

فاطمه نفس مامان♥♥♥

حالم خوبه باتو عزیزدلم

فاطمه وخیلی چیزها....

1392/7/6 9:25
699 بازدید
اشتراک گذاری

فکر کنم عکس نیازی به شرح دادن نداشته باشه. ولی بخاطر اینکه فکر نکنید دخملم داره گچ کاری میکنه صرفا جهت اطلاع عرض میکنم که این که در دستهای فاطمه است یک عدد نان خامه ای است که به این روز درآمده .خوشمزهالبته بدانید که من اصلا همچین ریسکی نمیکنم که یک عدد نان خامه ای را بدون هیچ زیرانداز ورواندازی بدهم دست فاطمه این از شاهکارهای بابامجتبی است نیشخند.حالا جالبه وقتی دیدم باباش داره باهاش کلنجار میره که شیرینی رواز دستش بگیره ومن خیالم راحت شد که حواسش به فاطمه است شروع کردم به عکس گرفتن که همسری کلی تعجب کردتعجب از اینکه بنده قیل وقال نکردم زبان

چشمهاش داره باباشو دنبال میکنه که شیرینی رو از دستش گرفت خوشمزه

اینجاهم نمایشگاه دفاع مقدس که فاطمه باکمک داییش سوار وسیله هاش شد

 

چشمهای دخملم مثل چشمهای پیشیه وقتی نور می افته توش برق میزنهنیشخند

 

ببخشید اگر کیفیتشون خوب نیست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان تینا و رایان
6 مهر 92 11:26
خوشگل خانوم شما که مثل پسر من خرابکاری خوش بگذره تانک سواری


ممنونم خاله گلی
مامان تینا و رایان
6 مهر 92 11:28
وبلاگتو خوگل کردی مامانی


به خوشگلی وب تو نیست جیگر
مریم--------❤
6 مهر 92 13:29
سلامــــــــــــ عزیزم
خوبی؟

فاطمه گلی خوبه؟

چ کارخرابی هایی میکنی فاطمه گلی


حالا ببین من چی میکشم
مریم--------❤
6 مهر 92 13:30
به به نون خامه ای


البته چ بلایی سرش اورده


آره دیگه خوبه من دوست ندارم وگرنه ..............
مامان امیررضا
6 مهر 92 14:53
ای وروجک خودم این چه بلایی بوده سر نون خامه ای در آوردی.مامانی شما هم خوب تونستی خودت رو کنترل کنی .
راستی تانک سواری خوش گذشت


دیدی خاله جون یه کیفی میداد .من دیگه دیدم باباش هست شروع کردم عکس گرفتن.جای شما خالی
الهام مامان علیرضا
6 مهر 92 23:55
عزیزم حیف نیست!!
خوب بخورش خاله جون
من که خیلی هوس کردم


خورده بودم خاله اینا زیادیاش بود.خاله بیا خونمون هنوز داریما
مامان نرگس
7 مهر 92 6:54



مامان آلما
7 مهر 92 13:31
الهی قربونت برم خاله منو یاد خرابکاریای آلما میندازی


خدانکنه خاله جون
بله من که میگم خیلی خرابکاریهاشون مثل هم است .
مامان آلما
7 مهر 92 13:42
مامانی حال که آپی درخواست نی نی گپ واسم بذار من هر کار میکنم آدرستونو پیدا نمیکنه


آمدم ندیدمت
زهره
8 مهر 92 16:49
عکس دومی خیلی بامزه هست یعنی داره با چشمهای خوشکلش التماس میکنه که باباش شیرینی رو بهش برگردونه.


نظر لطفته عزیزم.دقیقا همینطور بود
مامان پندار
9 مهر 92 10:41
سلام مامان گل فاطمه جون ... ممنونم که اومدی پیشم و مطالبم رو خوندی ...... منم دارم می خونمت .... لینکت می کنم تا همیشه بیام ببینمت ... دختر ماه دوست داشتنی م رو ببوس


سلام عزیزم ممنون عزیزدلم منم باافتخار لینکتون میکنم
مامان فاطمه زهرا
9 مهر 92 13:50
ممنون خانمی که هم به ما سر میزنی و هم نگران حال فاطمه زهرا بودی الحمداللهع شکر خدا خیلی بهتره و خوب شده دیگه ایشالله که تنتون همیشه سالم باشه


خواهش میکنم گلم خیلی نگران بودم انگار فاطمه خودم بودخداروشکر
زهره
9 مهر 92 21:31
عزیزم منم توی وبلاگ پسرم با افتخار لینکت کردم. اسمش و بذار بزرگ مرد کوچک


ممنون گلم به روی چشم
مامان پریسا
10 مهر 92 22:36
عجب گچ کاری راه انداخته

میدونی از این کاراشون چه لذتی میبرن؟


لذتی وصف ناشدنی