فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

فاطمه نفس مامان♥♥♥

حالم خوبه باتو عزیزدلم

درجوار ضامن آهو

1395/3/22 10:06
1,234 بازدید
اشتراک گذاری

 

وقتی یک شب که دلت گرفته است تلویزیون حرم حضرت رضا را نشان بدهد ودلت هوای حرم امام رضا را بکند و یه دونه دادشم این آهه جانسوز رو بشنود وفردایش بگوید که عازم مشهد است بهمراه بابا ومامان ومرا نیز دعوت کند مگر میشود جواب رد داد مگر میشود وقتی به این قشنگی امام رضا میطلبت نرفت

السلام علیک یا غریب الغربا

یک روز بعداز ولادت حضرت مهدی(عج) عازم مشهدمقدس شدیمآرام بهمراه آقاجون ومامان جون ودایی محمدمحبت

فاطمه برای اولین بار سفرباقطار را تجربه کرد و عجب خوب وطولانی بود این تجربهآرام.

جناب همسر بدلیل نداشتن مرخصی نتونست همراهمان باشدغمگین وتالحظه آخر میگفت اصلا فکرش را نمیکردم که رفتنی بشوید سرم را کلاه گذاشتی آخه من توی شوک بودم ازاین دعوت عجیب وخواستنی امام رضا(ع)فرشته

 

 

مسیر طولانی بود حدود 30 ساعت در قطار بودیم البته تمام این مسیر بخاطر زیارت امام رضا(ع) شیرین بود وفاطمه مدام تکرار میکرد که دیگه همیشه باقطار بریم مشهد چون با هواپیما زود میرسیم واصلا خوب نیست.

عکس سمت راست درقطار وقتی فاطمه از تخت بالایی کوپه بروی کول دایی محمدش فرود می آیدسکوتودایی محمد همچنان در خواب بسر میبردخواب

عکس سمت چپ هم بابا ومامان وداداش گلم بهمراه فاطمه در بدو ورود به حرم از باب الجوادبغل

فاطمه هنوز محو جمعیت بودآرام چون آخرین بار دوسال پیش آمده بود واز اون موقع چیز زیادی یادش نبود آرام

 

صحن سقاخونه که خیلی دوست داشتم ببینمش اخم غلیظ بنده بخاطر آفتاب است خندونک

ورودی باب الجواد گلکاریهای قشنگی داشتزیبا و فاطمه اصلا بامن همکاری نکردبرای گرفتن عکسغمگین تااینکه داییش پیشنهاد داد توی چمنها دراز بکشه وفاطمه چون دلش نیومد توی چمنها بخوابه روی سنگ ها درازکشیدتعجبخندونک

 

وقتی دایی محمد مهربون همه جا وهمه وقت به داد خستگی های فاطمه برای راه رفتن میرسیدبغلزیبا

درکل سه روز در مشهد بودیمآرام وروز دوم بنا به درخواست فاطمه رفتیم باغ وحش زیبا

وفرداشبش بازهم با قطارخطا حرکت کردیم بسوی شهرمان زیبا

خیلی خیلی سفر خوب وبه موقعی بود برای من آرام

انشااله نصیب تمام آرزومندان شودفرشته

دراین سفر بعداز 20 سال توانستم ضریح حضرت رضا(ع) رو بدون هیچ اذیتی لمس کنم وزیارت کنمفرشته

 

 خاله زهرا قراربود برای تولد فاطمه براش دوچرخه بگیرهآرام ولی به اصرار فاطمه کادو پیشاپیش خریداری شدزیبا

این روزها فاطمه خانم حسابی سرش شلوغهخسته روزهای زوج صبح ها به کلاس نقاشی میرودبغل وبعداز ظهرها به کلاس زبانزیبا

 

این نقاشی های قشنگ هم هنر دست فاطمه خانم در کلاس نقاشی است که تاالان جلسه دوم را پشت سرگذاشته استبغل

 

پسندها (12)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (13)