فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

فاطمه نفس مامان♥♥♥

حالم خوبه باتو عزیزدلم

چهار سال وچهار ماه وچهارروزگی

1394/10/26 8:35
1,103 بازدید
اشتراک گذاری

 

محبتچهارسال وچهار ماه وچهار روزگیت مبارک دخترممحبت

دختر شیرین زبونم این روزها اینقدر خوش زبون شده است که فقط دلم میخواد درسته بخورمش خوشمزهوقتی که فیلم کیمیاوشهرزاد را آنچنان دنبال میکند که بقول آقاجونش انگار فیلم موش وگربه است خندونکوقتی که بعداز صحنه سیلی خوردنه کیمیا از دست آرش به بابامجتبی گفت من نمیخوام ازدباج (ازدواج) کنم. از ازدباج میترسم شیطان

وقتی که آقاجونش قصد داشت با مامان جون به مسجد برود فاطمه درحالی که دست به کمر زده روبه مامانجونش میگه: دوباره میخوای دست وپات بشکنه

دوباره میخوای بخورید تو جدولخندونکوبابای ما عصبانی شد که گفت چقدر جلوی بچه حرف زدید که اینم یاد گرفتهخجالتچشمک

وقتی  که خسته از سرکار برگشته امخسته وفاطمه خانم همون موقع دستشویی شماره دو رو احساس وبه بنده اعلام میکندکچل ومن میگویم وای فاطمه الان خیلی خستمبدبو روبه مامانجونش میگوید خوب مامانجون تو بیا منو بشور مامان بی چاره ام خستس گناه داره نمیتونه بیاد بغلو آی ذوق مرگ شدن من بعداز این همه به فکر بودن دخملم خندونک البته همه اینا شانسی است گاهی اوقات آنچنان بی فکر است نسبت به بنده، مثلا همین دیروز وقتی خسته از سرکار ساعت 4 رسیدم خونه ،دخمل خانم رفته پودر کیک یا (بقول خودش پودر تیت)رو ازداخل کابینت آورده ومیگه برای من همین الان تیت درست کن ومن  تاساعت 6/30درگیر تیت درست کردن بودمسکوت

 

 

 

عکس سمت راست: فاطمه مامانجونش رو کشیده است  زمانی که دستش توی گچ بود ظرافت نقاشی تاجایی است که دست شکسته مامانجون بصورت افقی کشیده شده استخندونک وحتی گردنبدوگوشواره های مامانجون کشیده شده استزیبا

عکس سمت چپ:فردای یلدا است که دخترمان برای خودش سفره یلدا چیده است بغلالبته بجای سفره حوله پهن کرده استخندونک

 

 

عکس سمت راست:وقتی در جعبه وسایل بنده باز نمی ماند ابتکار دخمل برای باز نگه داشتن درخندونک پاشو آورده بالا جلوی در رو گرفته تا درست وحسابی درون جعبه را وارسی کنهخنده

عکس سمت چپ:یه روز خوب بهمراه هوای خوب کنار رود کارونآرام آقاجون درحال بردن دخملی بسمت اسباب بازیها محبت

 


 

 

وقتی خاله زهرا موهای فاطمه رو میبنده وفاطمه میخواد موهاشو ببینهزیبا خاله میخواد بره آیینه بیاره تا جلوی آیینه دیگر بگیرد وفاطمه پشت موهاشو ببیندگیج بعد فاطمه خانم پیشنهاد میدهد خاله برو گوشیتو (دوشیتو) بیار از پشت سرم عکس بگیر تا ببینم تشویقو خاله بینوا چقدر احساس خجالت کردخجالت درمقابل این پیشنهاد فاطمه که به ذهنه خاله نرسیده بودخندونک

 

فاطمه خانم آماده برای رفتن به عقد پسرعموی بندهمحبت

 

 

این پست در در چهار سال وچهارماه وشش روزگی فاطمه به روزرسانی شد آرام

پسندها (13)

نظرات (11)

الهام
26 دی 94 12:43
سلام زهره جان ماشاله به این دختر وقت شناس که خستگی مامانش رو درک می کنه و اما روز بعد که نشون میده دخترمون خیلی کیک دوست داشته که نتونسته جلوی خودش رو بگیره نقاشی هم عالی بود خداروشکر که مامان و باباتون بهتر شدند و میتونند باز هم برن مسجد و لباس زیبای دخترمون و موهای خوشگلش و می بوسمش خیلی زیاد چهارسال و چهاماه و چهار روزگیش هم مبارک
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام بر الهام نازنینم ممنونم از محبتت نسبت به دخملمان باشد که اینگونه باشد بله دیگه کیک دوستیش مامان دوستی رو از یادش برده بود حال خوب مامان وبابام به لطف پروردگار واز دعاهای شماست مهربانم چشمات خوشگل میبینه خاله مهربون ماهم میبوسیم علیرضای عزیز رومحکم
مامان ریحانه
27 دی 94 12:22
سلام زهره جون سه روز بیشتر از ۴ سال و۴ ماه و ۴ روزگی فاطمه جون نگذشته تبریک میگم این روز قشنگو فدای شیرین زبونیاش که از ازدباج میترسه والا اینجور که آرش زد تو گوش کیمیا ما که ازدباج کرده بودیم به خود لرزیدیم چه برسه به دخترای ازدباج نکرده ای جاااانم چقدر حواسش به مامان جونش هست خدا رو شکر که حال مامان و بابای مهربونت خوبه انشالله که همیشه تنشون سلامت باشه برو خواهر خدا رو شکر کن که یه وقتایی به فکرته نازنین ما که اصلا اگه دور از جون شما مریضم باشم و یه خواسته ای داشته باشه بگم حال ندارم میگه به من چه بخوای مریض نباشی و منو مجبور به انجام اون کار میکنه چه نقاشی زیبایی و چه سفره ی یلدای همه چی تمومی عکس آخر برام باز نشد ولی مطمینم فاطمه جونم تو عکس مثل فرشته ها ناز و قشنگه روی ماه فرشته کوچولوی نازو ببوس
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم ریحانه عزیز شما هروقت تشریف بیاری قدمت روی چشم ما خدانکنه عزیزم دقیقا درست فرمودی عزیزم ممنونم عزیزم انشااله تن عزیزای شماهم همیشه سلامت باشه خواهر جونم گفتم که یه وقتایی به ندرت تو ببین چقدر ذوق مرگ شدم من اون لحظه چون این لحظه ها خیلی نابن قربون نازنین عزیزم که همیشه میخواد مامانش سالم باشه الهی که تنتون همیشه سلامت باشه فدای محبتت عزیزم میبوسم روی ماه نازنین عزیزمو
عمه فروغ
30 دی 94 13:07
سلام زهره جون خوبی عزیزم؟ 4 سال و 4 ماه و 4 روزگی فاطمه گلی مبااااارکالهی که همیشه مانا باشیعزیزم چقدر این لباس بهت میاد ای جووووونم به این همه شیرین زبونی عزیزم ماشاا.. به این همه دقت در کشیدن نقاشی و بیچاره خاله که بدجور توسط این وروجک ضایع شده زهره جون خیلی ببوس روی ماه فاطمه گلی رو
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام فروغ مهربان خداروشکر خوبیم به لطف مهربونی های شما ممنونم عزیزم شما عمه مهربون به ما لطف داری خیلی ایشااله ضایع گی ها همیشه توسط این وروج کها اتفاق بیوفته فدای محبتت عزیزم
مونا
6 بهمن 94 0:49
سلام زهره عزیز . چه عکسهای قشنگی از خوشگل خانم گذاشتی . الهی که همیشه به عقد و عروسی . و نوش جونتون کیکی که درست کردی . چه نقاشی قشنگی از مامانیش کشیده . از طرف من ببووووووس خوشگل خانم ناااااااز رو . و البته چند باره میایبم دیدنتون و شما بازدید من رو پس نمیدین !! عیبی نداره . همین که میام و میبینم لباتون پر از خنده است یه دنیا می ارزه .
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام مونای نازنین چشماتون قشنگ میبینه انشااله شماهم همیشه به خوشی وعروسی باشید عزیزم ایندفعه اولین بار امدم پیش شما ببخشید دیگه بخاطر امتحاناتم کلا زیاد وب نمیومدم
مثل هیچکس ودومین فرشته زندگیم
10 بهمن 94 18:16
سلااااااام زهره جون خوبی عزیزم فاطمه جونم خوبه ؟ قربون دختر شیرین زبونم بشم من به دختر نازم بگواز ازدواج نترسه ماشالله به دخترهای الان کسی جرات نمیکنه بگه بالا چشمشون ابروه
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلااااااااام مهسای عزیزمممممممم خداروشکر خوبیم گیر امتحانا بودم ببخش دیر جواب دادم چشم حتما این نصیحت خاله هانه رو بهش میکنم که از ازدباج نترسه
سیما
12 بهمن 94 14:36
عکساتون خیلی خوشگل شده///
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
ممنونم از محبت شما دوست عزیز
مامان زهره
17 بهمن 94 14:41
سلام عزیزم. دختر کوچولوت درک بالایی داره ماشالله اما خوب قبول کن نمیشه از فکر یه کیک خوشمزه گذشت. نقاشی ش هم عالی عالی عالی تولد محمدصدرای کوچولومه. دوست داشتی بیا عزیزم
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام عزیزم قربونه محبتت عزیزم تولدگل پسرت مبارک عزیزم انشااله هزار ساله بشه زیر سایه پرمهر بابا ومامان گلش حتما میام پیشتون
فاطمه زهرا گلی
21 بهمن 94 12:59
سلام دوست عزیزم وبلاگت خیلی قشنگه خوشحال میشم به منم سربزنی
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام دوست خوبم نظر لطفته حتما عزیزم
مامان فرنيا
5 اسفند 94 8:15
سلام شرمنده ديگه زياد نميتونم بيام به دوستان سربزنم ولي شما لطف ميكنيد و مياييد
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام عزیزم .دشمنت شرمنده هیچ اشکالی نداره الهی هرجاهستی شاد باشید وسلامت
مامان فرنيا
5 اسفند 94 8:17
ماشالله فاطمه جان خانمي شده چه دختر دلسوزي هميشه ميگن دخترها براي مادرها خوبن هااااااااااااااا بخاطر همين دلسوزيها ميگن كه گاه گاهش هم خوبه
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
ممنونم خاله مهربونم واقعا راست میگی گاه به گاهش هم خیلی خوبه میبوسم روی ماه فرنیا جونو
مامان فرنيا
5 اسفند 94 8:17
عزيز دلم كه اينقدر باهوشه و دلش ميخواد موهاش را ببينه
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
نظر لطفتونه خاله مهربونم