فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

فاطمه نفس مامان♥♥♥

حالم خوبه باتو عزیزدلم

فاطمه 2سال و 2ماه و20روزشه

1392/9/9 11:58
1,073 بازدید
اشتراک گذاری

روزپنج شنبه برای من مخصوص فاطمه است دیدم هوا خوبه گفتم دخملی رو ببرم پارک. اینم دوستشه که توی پارک پیداش کرد وهم اسمه خودشه دخملم مثل مامانش روابط اجتماعیش فوق العاده بالاست در صدم ثانیه باهمه دوست میشه

نیشخندچشمک

 

اینجاهم منتظر دوستشه که باهم برن سرسرهبغل

 

niniweblog.com

وقتی داری ظرف میشوری .دخترت میاد بااصرار دستکش رو از دستت درمیاره کاره دیگه ای جز عکاسی نمیتونی بکنی چشمک

لطفا بیا ادامه مطالب

 

 

یه جورایی اول ازش ترسید نگران

دست خودشو توی دستکش لمس میکرد میخواست ببینه چیزه دیگه ای توش نباشهنیشخند

نمیدونم چرا یه دفعه گازش گرفت تعجب

دوباره کرد تو دستشسوال

شروع کرد به تمیزکاری قلبآخ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (29)

مامان آوا
9 آذر 92 12:36
سلام عزیز دلم ای جااااااااانم خوشکل وناز من ببین چیکار میکنه این دخملی تمیز مامانی حالا بزار بزرگ بشن مگه کار میکنن فقط میخوان ادای ماماناشون در بیارن ببوسش عزیز دلمو
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام گلم واقعا درست میگی مین حالا هم همینطورن
مامان آلما
9 آذر 92 13:09
افرین به مادر خوب که واسه دخترش وقت میذاره. ما که خونمون تا پارک 5 دقیقه راهه ولی کیه که مرتب بره پارک. هر روز هم از کنارش رد میشیم. اخه تو مسیر خونه مامانمه. الما هم با التماس میگه مامان پارک. منم گازشو میگیرم و میرم میگم الان گرمه الان سرده با بابایی برو و ... به به فاطمه جون که به مامانی کمک میکنه کی باشه ظرف بشوری خاله جون
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
عزیزم منم پارک دقیقا روبروی خونمونه یعنی 30ثانیه تا خونمون فاصله داره منم آنقدر برای فاطمه دلیل میارم که بارون آمده اسباب بازیها خیسن که خودش تا میگه اسباب بازی پشت سرش میگه بارون
مامان آلما
9 آذر 92 13:12
راستی زهره جون من که همه موهای الما رو کوتاه نکردم. فقط جلوشو کوتاه کردم.
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
ببخشید الان که دوباره دیدم متوجه شدم.آخه اونجا انگار همشو کوتاه کردی نکه جمعشون کرده بودی
مامان تینا و رایان
9 آذر 92 13:34
اینجا پاییز و زمستون جرات نمیکنم ببرمش پارک..یه پارک مخصوص بانوان بغل خونمون هست ولی میترسم ببرم..بس که رایان با این لوزه هاش تا یه باد بهش میخوره مریض میشه ..خیلی خوبه بازی تو فضای باز..این دخمل رو ببوس با این دستکش های گنده زردش
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
اینجا انقدر هوا گرم شد که همه لباس تابستونی پوشیدن دوباره ولی منم ترسیدم گفتم یه بادی میاد باز سرما میخوره
خاله شيدا و روشا
9 آذر 92 13:36
چه دخمل كاري داري ماماني خوشبحالت شده هاااا
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
به مامانش رفته واقعا خیلی خوشبحالمه
الهام مامان علیرضا
9 آذر 92 17:18
آفرین به دختر خونه دار و مهربون که با همه بازی می کنه و روابط عمومی بالا داره بچه ای که روابط عمومی خوبی داشته باشه خیلی خوبه زهره جون ماشاله ظرف شوری شم حرف نداره... دیگه داره عروسی میشه ها! ظرف هم شست یا فقط تریپ ظرف شویی به خودش گرفت؟
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
ممنون خاله جونم از تعریفت بله خاله دیگه دارم عروس میشم .نه الهام جون مامانشم دیگه ظرف نشست چه برسه به دخملی
سیمهدی
9 آذر 92 18:55
سلام مامان فاطمه خوبی؟میگم الان جشن تولده دوسال و دوماه و 20 روز رو چجوری بگیریم
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
ممنون که آمدی پیشمون
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
9 آذر 92 23:06
ای جانم عزیز دلم قربونت شم که به مامانی کمک میکنی الهی بمیرم که یکم ترسیدی اما چرااا گاز گرفتی اخه خاله جون دست خودته دردت میگیره
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
خدانکنه خاله جونم نمیدونم خاله حس کردم باید خوشمزه باشه
مامان سهند و سپهر
10 آذر 92 8:20
سلام عزیزممممم به به چه دخملی چه چیزی مثل مامانش کدبانوووووو دستکش جذابیت زیادی برای بچه ها داره معمولا. از این دستکش جراحی ها بگیر براش باد کن حالشو ببره. به به بسی لذت بردیم از این پست زیبا . این دخمل خوشگل رو ببوس از جانب ما
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام به روی ماهت به مامانش رفته رو خوب آمدی ممنون عزیزم حتما امتحان میکنم بووووووووووووووووووس برای خاله مهربونم
مامان آوا
10 آذر 92 9:35
خدایا دوستانم ازجمله بهترین نعمت هایی هستند که به من ارزانی داشتی! مشکلات آنها را با دستان پر مهرت بگشای وحاجتشان را با محبت خداییت رواکن آمین
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
ممنونم عزیزم از دعای خوبت قربونه دوست خوبم
مامان تینا و رایان
10 آذر 92 9:54
نمی دونم عزیزم چرا نمیرسه من هم این مشکل رو دارم..نمیاد که نظر ارسال شده پس از تایید نمایش داده میشود.. یا یهو تا کد میدم قبل اینکه دکمه ارسال بزنم میپره نظرم غیب میشه ..البته فقط برای وب من و یا شما اینجور نیست از دیروز این مشکل رو دارم..تو وبلاگ خیلی از دوستام
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
دقیقا منم همینطورم اصلا بعضی وقتها شک میکنم از بس زود غیب میشه
اكرم مامان رها
10 آذر 92 10:10
سلام ناز دختري ، بابا جان چه قدر تميز كاري ميكني آخه خسته ميشي گلم . شما لطفا برو بازي بذار مامان جون خودش كاروش بكنه ، راستي موقع رفتن يه ندا بده شايد دخترك ما هم دست از سر آشپزخونه برداره
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام خاله جونی .واقعا همینو بگووووووووووووو .چشم هرموقع رفتم دخمله شمارو هم میبرم ولی حالا حالا هستمااااااااااااااا
هم نفس
10 آذر 92 11:40
سلام مهناز و نه و ماهناز دوست گرام.... ماهناز و مهدیار هردو باهم اینکارو انجام میدن... اگه موافق با تبادل لینک هستید بفرمایید.
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
ببخش اشتباه لپی بود خوشحال میشم
هم نفس
10 آذر 92 12:34
شماهم با افتخار لینک شدید...
مهدیه ( مادر دختری)
10 آذر 92 12:54
ای جونم اونجاش باحال بود که گازش گرفت به نظرم این کار رو کرد تا از اول به دستکش بفهمونه که خودش قویتره! خوبه یکی رو داری تو کار خونه کمکت کنه!
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
حتما همینطوره میخواست زورشو بهش نشون بده. واقعا انقدر کمکم میکنههههههههههههههه
fatima
10 آذر 92 20:15
چه دختر زرنگی...اعتراف میکنم من اصلا اینجوری نیستم
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
نظر لطفته.عزیزم باید صبر کرد تا همسن تو بشه بعد بگم زرنگه یانه
مامان فاطمه
11 آذر 92 8:56
سلام عزیزم. خودت و دخملی ملوست خوبین. قربون خودت و تمام خوبیهات. چشم حتما میام. منم دلم براتون واقعا تنگ میشه می بوسمتون
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام گلم ممنون که آمدی .فدای تو .
خاله زهرا
11 آذر 92 15:53
چه آبجي بدي هستي چرانظرهای منو تائيد نمي كني؟؟؟؟؟؟
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
بخدا نرسید دستم زهراجونم مگه میشه تو نظر بدی من تایید نکنم
خاله زهرا
11 آذر 92 15:55
الهي خاله دورش بگرده.نفسم به خاله اش رفته.آخه مامانيش كه تا تو خونه يباباش بود كه دست به سياه سفيد نمي زد كه!!!
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
خدانکنه آجی زهرا جونم .بر منکرش لعنت من تا اونجا بودم کار نمیکردم ولی الان که دیگه زرنگم آبجییییییییییییییییییییی
خاله زهرا
11 آذر 92 15:56
نفس خاله زرنگ بودنش هم به خاله اش رفته.قربون دست هاي كوچولوش بره خاله.
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
خدانکنه خالههههههههههه.خاله همه میگن به مامانم رفتم آخه خالم حالا دیگه تنبل شده
مامان پریسا
11 آذر 92 16:49
سلام زهره جون. کدوم پارک میری؟ هر وقت صبح های 5 شنبه خواستی بری حتما بهم خبر بده.
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
همون پیش خونمون میام بهت میگم گلم
مامان پريسا خانوم
11 آذر 92 21:54
به به بازم فاطمه خانوم و شيطونياش اين دستكش هم چيز جالبيه براي بچه ها عين فضاييها بهش نيگا مي كنن
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
دقیقا همینطوره وقتی دستشو میکرد توش که دیگه نگوووو فکر چون جای انگشتای دستکش هی تکون میخورد فکر میکرد یه چیز دیگه تو دستکشه
مامان تینا و رایان
12 آذر 92 7:40
دوست مهربونم و دخترش چطورند؟
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام عزیز دلم ما خوبیم شما چطوری شادی جونم
هم نفس
12 آذر 92 15:09
سلام شرمنده دوست خوبم.. امروز خیلی تو محل کار سرم شلوغ بود.. ممنون از حضورت.. التماس دعا یا حق..
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام عزیزم خداقوت
الهام مامان علیرضا
12 آذر 92 21:41
سلام زهره جون در مورد سوالت برای علیرضا که خیلی خوب بود و خوشش اومد. می دونی وقتی یه سالش بود براش آوردم ولی فقط از فیلم های زبان اصلی اش خوشش اومد و فلش کارت ها رو دوست نداشت ولی الان خیلی دوست داره. با این حال فکر کنم چند تا کلمه مثل بابا و مامان و دست و کفش رو که همون پارسال بهش یاد داده بودم تو ذهنش مونده بود و امسال خیلی سریع یاد گرفت. به نظر من تراشه های الماس بهتره. البته از بالا بالا شناختی ندارم در حد همین تبلیغی که تو تلویزیون دیدم به نظر میرسه که فیلم های زبان اصلی رو که تراشه های الماس داره بالا بالا نداره. ولی بر خلاف خیلی ها که با آموزش قبل از مدرسه مخالفند من کاملا موافقم. چون علاوه بر این که بچه رو قادر به خوندن کتاب می کنه و سرگرم میشه اعتماد به نفسش رو بالا می بره. هفته قبل که شهرستان بودم دختر خواهر شوهرم کلاس اولیه و باهاش کار می کردم. مشخص بود که مدرسه براش مثل کابوس می مونه و اصلا علاقه ای به رفتن نداره چون بلد نبودن چیزهایی که دیگران می دونند باعث شده اعتماد به نفسش به شدت بیاد پایین. به نظر من با سنگین شدن کتاب های دبستان تو سال های اخیر دیگه آموزش مدرسه برای بچه هایی که قبلش کلمات و یاد گرفتند خسته کننده نیست. حتی اگه هم خسته کننده باشه اونقدر مزیت داره که به این ضررش می ارزه به نظر من حتما براش بگیر و بهش یاد بده. البته شیوۀ یاد دادن هم خیلی مهمه! مثلا الان که من دارم می نویسم آقا محسن در حال آموزش کلمۀ بستنی به علیرضاست و اونقدر بد یاد می ده و بی ذوق که من اگه بودم عمرا علاقه ای به یاد گیری نشون می دادم
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
یک دنیا ممنونم الهام عزیزم خیلی لطف کردی گلم
مامان پریسا
12 آذر 92 22:55
سلام زهره جون. باشه . فقط کمی قبل ترش بهم اس بده. اخه واسه من کمی طول میکشه تا اماده بشیم. راستی من یادم میره بپرسم. منظورتون از شیرینی داغ ، همون شعبشه که نزدیک مسجده؟اخه این یکی شعبش نزدیک ما هستش. میدونید که؟
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
سلام گلم الان میام پیشت
مامان تینا و رایان
13 آذر 92 9:16
ممنون عزیزم که با وجود سر کار بودن به من سر میزنی
زهره مامانی فاطمه
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم دوستت دارم