سه سال و پنج ماهگی
(عکس مربوط به سه ماه پیش مهدکودک با لباس محلی) خداروشکر فاطمه جونم دوران نقاهت رو پشت سر گذاشته ومشکلی نداره سه روز بعداز عملش سفره حضرت رقیه (س) براش گرفتیم وبرای سلامتی همه بچه ها دعا کردم این روزها عجیب مدافع سرسخت مامانش شده وهیچ کس حق نداره به مامانش بگه بالای چشمش ابروهه یه وقت فکر نکنید از این قضیه خوشحالم هاا یه شب که همسری خیلی سربه سر من میزاشت به همسری گفتم اینقدر پا تو کفش من نکن فاطمه با یه نگاه به پاهای باباش گفت مامانی بابا کفشهای تو رو نپوشیده همسری بهش گفت نکنه میخواستی اگه پام تو کفش مامانت بود باهام دعوا کنی &n...
خدایا هزار بار شکر
سلام واقعا معذرت میخوام که نتونستم بیام خبر سلامتی فاطمه رو بدم بخدا اولین باره از یک شنبه اون هفته تا الان که نشستم پشت کامپیوتر اونم توی محل کار هشت روز خونه بودم وفاطمه بعداز عملش خیلی خیلی حساس وزودرنج شده به بهانه های مختلف گریه میکنه وسرفه میکنه که دکتر گفته نباید سرفه کنه اینه که تو خونه همش درگیر دخترمم از همه دوستای عزیزم که مثل یه دوست واقعی جویای احوال فاطمه بودن ممنونم دعا میکنم که سلامتی که بهترین نعمت است همیشه مهمون خونه هاتون باشه و دعای دیگم اینه که هیچ وقت هیچ وقت، هیچ مادری پشت در اتاق عمل انتظار بچشو نکشه واقعا سخته خیلی فاطمه این روزها فقط باید چیزهای نسبتا نرم بخوره سه روزه اول که فقط بستنی وآبمیوه به...
التماس دعای فراوون
سلام خدمت همه دوستان عزیزو مهربونم فاطمه جونم سه شنبه عمل لوزه داره لطفا دعاکنید برای سلامتیش
سه سال وچهارماهگی
یلدا
سه سال و سه ماه وسه روز
سه سال و دوماهگی
یاحسین(ع)
فاطمه در هییت دایی محمدش ...
کلی حرف برای گفتن
پاییز من و فاطمه امسال یه جور متفاوت شروع شد با یه جدایی سه روزه که هرچند خیلی ها میگن مفید بود ولی واقعا سخت بود مهرماه بنده از طرف اداره اعزام شدم به تهران برای یه آموزش سه روزه که این سه روز دخمل گلی پیش مامان جونش و آقا جون وخاله زهرا ودایی والبته باباش موند فاطمه قبلا رئیس ادارمو دیده بود ومیدونست پزشکه.برا همین از قبل بهش گفته بودم دارم میرم با رئیسمون به نی نی هایی که مریض شدن آمپول بزنیم برا همین فاطمه ترجیح داده بود باهام نیاد ولی موقع خداحافظی بااینکه اصلا سمتش نرفتم ( از قبل حسابی بوسیده بودمش ) ولی زمانی که داشتم با مامانم خداحافظی میکردم که با همسری برم فرودگاه فاطمه با تمام قوا پ...